باران طلاباران طلا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره

💕 بــــاران طلا, دخترکـــم 💕

غرق در لبخند باش بارانم...

  من دور تا دورت را گل می چینم تا گل ها یاد بگیرند معطر باشند..... تا یاد بگیرند مغرور و دلربا باشند....من دور تا دورت را چشمه می چینم تا چشمه ها یاد بگیرند  جوشان باشند....با طراوت باشند....من دور تا دور تو را زندگی می چینم تا یاد بگیرند  زندگی باشند......   من با آسمان حرفی دارم البته کمی در گوشی... با همین ابر های دهن بین حرفی دارم ....و با تو ای رنگین کمان خود باور..... شما شاید حواستان نیست که من چرا دور یک جان تازه می چرخم.... شاید نمی دانید از صدف های زبان بسته چرا فریاد دریا را نشانتان دادم.... شما انگار حواستان نیست....من دارم کجا را اشاره می دهم....   بگذ...
8 ارديبهشت 1392

دخترم ، بلور بی پایان مهربانی...

بوی باران در تمام کوچه های شهر می پیچد. چه نعمتی از آسمان فرو می بارد و چه لطفی دارد این همه زیبایی پدید آمده از وجودش... سراسر ذهن را باران پر می کند و زیباییش را به رخ می کشد. چه عطری دل انگیز تر از شمیم خوش باران؟ شوقی که سراپای انسان را می گیرد و صدای پرندگان کوچک که به وضوح شاد می خوانند و طراوتی که گلها ودرختان دارند و مهمانی خوش باران... باران... بلور های بی پایان مهربانی بی واسطه و بی ریا و بدون هیچ چشم داشتی فرو می ریزند تا زندگیمان را تازه کنند و ترنمی نو بخشند و ترانه خوان روزگارمان شوند... شاید خود خواهانه باشد ‚ نمی دانم... اما هر چه هست می دانم که خداوند آنقدر دوستما...
1 ارديبهشت 1392

باران جونم بزرگ شده....

2 تا خبر خوشحال کننده چند روزی میشد برای بارانی شورت آموزشی گرفتم که از پوشک بگیرمش امروز دخترم سورپرایزم کرد خییلیییییییییییییی امروز چشمهای خوشگلشو که باز کرد گفت جیش بعدم دویید سمت دستشویی بعدم که.... آی قربونت برم من که انقدر با هوشی انقدر زود همه چیز رو یاد می گیری عزیز دلم خجالت نکش همه این روز ها رو گذروندن این آخری ها عزیزکم رو وقتی می خواستم پوشکش کنم از دستم فرار میکرد . چه خوب که هم خودت راحت شدی و هم مامانی رو راحت کردی عمرم خبر بعدی اینکه دخترم از الان داره پس انداز کردن رو تمرین می کنه این قلک رو وقتی برات خریدم کلی ذوقشو کردی هر موقع هم میدمش دستت خوش...
31 فروردين 1392

عاشقانه های مامان برای باران(4)

    زیبا ترین تصویری که در زندگی ام دیدم نگاه عاشقانه و معصومانه ی تو است زیبا ترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی تو است زیبا ترین احساسم ‚ گفتن دوست داشتن تو است زیبا ترین انتظار زندگیم حسرت دیدار تو بود زیبا ترین لحظه ی زندگیم لمس بودن تو بود زیبا ترین هدیه ی عمرم محبت تو است زیبا ترین تنهاییم گریه برای تو است زیبا ترین اعترافم عشق تو است ...
27 فروردين 1392

عاشقانه های مامان برای باران(3)

خودم را دوست می دارم... اما پیش از خودم این تویی که از من پیشی گرفته ای... تو را به حرمت تمام لحظه هایی که پاک یافتمت به حرمت چشمهایت که راهنما شدند بر تاریکی شبهایم به حرمت همیشه بودن هایت که قرار است برای این دل بیقرار تو را به حرمت هر چه خوبی که با تو تولد یافته دوست می دارم دخترکم تو را دوست می دارم به خاطر تنها خودت همه ی آنچه که هستی... و تمام امیدهایی که از لبخندت جاری می شود و این روزها شده باور تمام لحظه های من دوست می دارم تورا بارانم... دوست می دارم چون که خدا دوست می دارد حجم همه ی بودن هایت را ‚ همه ی حضورت را... تو را دوست می دارم ...
27 فروردين 1392

یه کم بخندیم؟

عمو زنجیر باف جان ضمن عرض سلام و خسته نباشید جهت زحمات بی دریغ شما بزرگوار یک گِلگی داشتم از حضورتون … شما که زنجیر ما رو بافتی..؟ … پَه چرا پشت کوه انداختی..؟ مشکلتون دقیقاً چی بود؟ مرض داشتید این همه زنجیر بافته شده رو پشت کوه انداختید؟   یعنی اگه اسمت " میرزا پشم الدین خانِ گل کَلَمیان " هم باشه، وقتی میخوای ایمیل درست کنی میگه قبلا یه ایمیل با این اسم ساخته شده ..!!!!   هیچ وقت کار امروز رو به فردا ننداز …   فردا یه عالمه کار داری،   قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه ک...
26 فروردين 1392

آرامش من...

شب است و آرامش باران          سکوت فضا را پر کرده زیر سقف تنهایی به رژه‌ی خاطرات چشم دوخته‌ام             لختی می‌اندیشم                 امید در وجودم جوانه می زند فردا که به نگاه خورشید برسم  به چشمانش چشم خواهد دوخت و مزرعه آمال را آبیاری خواهم کرد   هم نظرم با زندگی!  راهی به بن بست نیست باران تا سقف آسمان قد می کشد ومن استوار ادامه می دهم  وزن زمان&...
26 فروردين 1392