تقدیم به دخترم
خودم و دوست دارم ‚ اما نه به اندازه ی تو فرق بین تو و این آدما فرق شب و روزه تو همون شعله ی سبزی که تو جنگلا می سوزه بی تو دنیاها تماشا ندارن شبا دلگرمی به فردا ندارن تو اگه جاری نباشی مث رود قطره ها راهی به دریا ندارن شایدم تو اهل دنیاهای دور دیگه باشی تو یه خورشید دیگه یه کوه نور دیگه باشی میون این همه نا باور و بی حوصله شاید تو برای دل من سنگ صبور دیگه باشی ای حرف همه عالم شده آوازه ی تو خودم و دوست دارم اما نه به اندازه ی تو «استاد محمد علی بهمنی» به تو که رسیدم شروع شدم غنچه ای که در زمستان گل داد من بو...
نویسنده :
مامانیه باران
23:08