باران و همبازی های جدید
چند وقت بود بارانم هر موقع نی نی هارو بیرون میدید فریاد می زد
نی نی ‚ نی نی و دوست داشت پیش نی نی ها بمونه
خیلی فکر کردم چه کنم که باران هر دفعه داد و بیداد راه نندازه و درست بیاد توی خونه
بالاخره به این نتیجه رسیدم که ببرمش جایی که پر از نی نی باشه.
بله اینجوری شد که رفتیم مهد کودک
♥بارانی همبازیهای جدید مبارک عسلم♥
بعد از ظهرم رفتیم پارک
من و باران
باران و من
اینم یه عکس از بلال خوردن باران طلا
به قول خودش بلات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی