خداوند نزدیکتر از...
پرورد گارا ...
مادام که نیازمند یاریت هستم و دست خالی نیازم به سویت دراز است پرسشم از خویش
و از غیر است که من بی مقدار که اگر دست یاری گر تو یاریش نکند حتی یارای یاری خویشم نیست‚
پس چگونه باید یار یاری چون تو باشم که خود ‚یار و یاری گر و یاوری...
و پرودگار ‚ آفریدگار ‚ یار و یاری گر و یاور من در پس این پرسش ‚دانایی اندک آدمی ام
پاسخ می دهد انگار که یاری کردن تو و یار بودن با تو همان است که پیوسته دست نیازم
به سوی تو باشد و بس‚ و پیوسته خواهان و خواستگار و خاطرخواه یاری چون تو باشم‚
و آنکه در اجرا و اشاعه ی خواسته ها و شریعت تو ثابت قدم باشم.
و خداوند اینها که گفتم همه از سر نیاز بود و از سر عشق و اصرار و ابرام بر خویش
که دست از یاریت بر ندارم که نشویم‚ که دست از یاریم نشویی و در یاری و دوستی با خودت
اگر لایقم ‚که نیستم
و اگر در خورم ‚که نیستم
که اگر شایسته ام که نیستم
اما با همه ی نیستی ام ثابت قدمم بداری و پایدارم کنی و هماره‚ هماره یارم باشی...
خداوند نزدیکتر از...