دختر 21 ماهه ی من...
پیچک خاطرات می پیچد در تمام بند بند وجودم
نرم نرمک می فشاردم
و من
قطره قطره مست خاطرات خوب تو
چه زیباست جاودانگیت در من ‚ بارانم...
شاد باش نه یک روز هزار سال....
بگذار آواز شاد بودنت چنان در شهر بپیچد که ،
رو سیاه شوند آنان که بر سر غمگین کردنت شرط بسته اند!
قربونت برم عزیز دلم ‚ به سلامتی ٢١ ماهه شدی .خیلی خوشحالم
که خدا جون یه دختر خانوم به من داد تا من یادم باشه که یه مامان خوشبختم.
تورا دختر خانوم مینامند .
مضمونی که جذابیتش نفسگیر است…
دنیای دخترانه تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند
و نه با اشک و افسون.
اما تمام اینها را هم در برمیگیرد…
تو نه ضعیفی و نه ناتوان،
چرا که خداوند تو را بدون خشونت و زورِ بازو میپسندد.
اشک ریختن قدرت تو نیست، قدرت روح توست .
دوستت دارم بارانم‚بیشتر از هر چیز و هر کسی...
این ماه دیگه برات کیک نگرفتم مامانی چون اونوقت جواب اضافه وزن رو نمی تونیم
بدیم.اما مثل هر ماه کادوت سر جاشه. و از اونجایی که من عاشق لباسهای دخترونه
هستم بازم برات لباس گرفتم ببین چه ناز میشی
مبارکه طلام ‚ مبارکه عمرم