عاشقانه های مامان برای باران(3)
خودم را دوست می دارم... اما پیش از خودم این تویی که از من پیشی گرفته ای... تو را به حرمت تمام لحظه هایی که پاک یافتمت به حرمت چشمهایت که راهنما شدند بر تاریکی شبهایم به حرمت همیشه بودن هایت که قرار است برای این دل بیقرار تو را به حرمت هر چه خوبی که با تو تولد یافته دوست می دارم دخترکم تو را دوست می دارم به خاطر تنها خودت همه ی آنچه که هستی... و تمام امیدهایی که از لبخندت جاری می شود و این روزها شده باور تمام لحظه های من دوست می دارم تورا بارانم... دوست می دارم چون که خدا دوست می دارد حجم همه ی بودن هایت را ‚ همه ی حضورت را... تو را دوست می دارم ...