باران طلاباران طلا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

💕 بــــاران طلا, دخترکـــم 💕

عاشقانه های مامان برای باران(3)

خودم را دوست می دارم... اما پیش از خودم این تویی که از من پیشی گرفته ای... تو را به حرمت تمام لحظه هایی که پاک یافتمت به حرمت چشمهایت که راهنما شدند بر تاریکی شبهایم به حرمت همیشه بودن هایت که قرار است برای این دل بیقرار تو را به حرمت هر چه خوبی که با تو تولد یافته دوست می دارم دخترکم تو را دوست می دارم به خاطر تنها خودت همه ی آنچه که هستی... و تمام امیدهایی که از لبخندت جاری می شود و این روزها شده باور تمام لحظه های من دوست می دارم تورا بارانم... دوست می دارم چون که خدا دوست می دارد حجم همه ی بودن هایت را ‚ همه ی حضورت را... تو را دوست می دارم ...
27 فروردين 1392

آرامش من...

شب است و آرامش باران          سکوت فضا را پر کرده زیر سقف تنهایی به رژه‌ی خاطرات چشم دوخته‌ام             لختی می‌اندیشم                 امید در وجودم جوانه می زند فردا که به نگاه خورشید برسم  به چشمانش چشم خواهد دوخت و مزرعه آمال را آبیاری خواهم کرد   هم نظرم با زندگی!  راهی به بن بست نیست باران تا سقف آسمان قد می کشد ومن استوار ادامه می دهم  وزن زمان&...
26 فروردين 1392

گلم ، بارانم...

بارانم برايم دعا كن !                                        چشمان تو گل آفتاب گردانند                                  به هر كجا نگاه كني خدا ان جاست !................. تو را نه عاشقانه و نه عاقلانه و نه حتي عاجزانه که تو را عادلانه ...
21 فروردين 1392

گوش کن صدای باران است...

باران گوش کن ‚ صدای باران است... صدای ریزش باران به این نشسته به ظلمت تاریک صدای ریزش باران بروی کوچه های باریک صدا ‚ صدای باران است صدای قطره قطره نشستن بروی تاریکی صدا ‚ صدای نشستن به خیل ناپاکی و ای کاش لطف تو لطف باران بود سیراب ساز کویر و سبزه زاران بود کاش مهر تو مهر باران بود روح بخش و جان نثاران بود صدا صدای زمزمه صدای باران است صدا صدای ترنم تکرار نو بهاران است و تو ای کاش ای عزیز ‚ ای زیبا مثل قطره های باران دشت تشنه ی قلبم ‚ این عطشناک کولی را می سپردی به قطره قطره ی لطفت می سپردی ...
19 فروردين 1392

دوستت دارم حقیقت آشکار عشق...

          باورم نیست که دوباره بی رحمانه هجوم آورده ای به تمام شوق های من‚به هر چه از تو در خویش بارور ساخته ام. به عشق تمام این روزهایی که پا به پایت آمده ام و هنوز دارم می آیم... چگونه ممکن است چشمانت نبیند تمام خواستن هایم را‚ تمام بودن هایم را...؟؟ من دارم از حقیقت عشق برایت سخن می گویم روشن تر از هر باوری... هر روز هزاران کلمه را کنار هم قطار می کنم و فریاد می زنم: دوستت دارم حقیقت آشکار عشق               ...
27 اسفند 1391

عاشقانه های مامان برای باران (1)

    زیباست لحظه های عاشقی ، با تو ، در کنار تو   زیباست لحظه غروب ، با تو ، به یاد تو   آن لحظه که با تو هستم ، بهترین لحظه زندگی ام است   که دلم نمیخواهد آن لحظه بگذرد   دلم میخواهد آن لحظه که در کنار تو هستم هیچگاه به پایان نرسد   زیباست این زندگی در کنار تو ، با عشق تو   زیباست لحظه ای که در زیر باران قدم میزنم ، یا با تو و یا به یاد تو   این زندگی زیباتر از گذشته میگذرد چون با تو و عاشق تو هستم   این لحظه ها عاشقانه تر از همیشه میگذرد ، چون با تو و به یاد تو هستم   ...
24 اسفند 1391

عاشقانه های مامان برای باران (2)

    تو ستاره ای هستی در آسمان دلم که هیچگاه خاموش نمیشوی   تو خاطره ای هستی ماندگار در دفتر دلم که فراموش نمیشوی   همیشه تو را در میان قلبم میفشارم تا حس کنی تپشهای قلبی را که یک     نفس عاشقانه برایت میتپد   از وقتی آمدی بی خیال تمام غمهای دنیا شدم و تو چه عاشقانه شاد کردی     خانه قلبم را   از وقتی آمدی گرم نگه داشتی همیشه آغوشم را ،   عطر تنت پیچیده فضای عاشقانه دلم را   همیشه پرتو عشق تو در نگاهم میتابد ، همیشه دلم به داشتن تو می بالد،   دستانم دستانت را میخواهد و اینجاست که گلویم ترانه فر...
24 اسفند 1391