باران طلاباران طلا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

💕 بــــاران طلا, دخترکـــم 💕

خداحافظی باران با شیر مامان...

1392/2/14 23:13
نویسنده : مامانیه باران
554 بازدید
اشتراک گذاری

 

امروز اصلا روز خوبی نیست . هیچ وقت فکر نمی کردم از شیر گرفتن

باران انقدر برام سخت باشه.

نمی تونید تصور کنید خیلی گریه داره از صبح تا حالا ٣ بار گریه کردم .

 انگار وابستگی من به شیر دادن به باران خیلی بیشتر از وابستگی

 باران به می میش بوده.

الهی بمیرم وقتی بهش میگم دیگه نمی تونی بخوریش کاملا می فهمه 

 بغض می کنه و میگه بدیش (همین الانم گریم گرفت).

خدا می دونه شب چه جوری بخوابه امیدوارم زیاد اذیت نشه.

خدایا خودت مثل همیشه مواظب دخترم باش.

 

آرام باش  آرام باش تو خدا را داری...

آن حقیقت ، آن یگانه ، آن هوادار شــبانه

آرام باش ، تو خدا را داری ...

آن معبود ، آن پاک ، آن همه خوبی و احســـــاس و بهــــار را داری!

آرام باش ، تو خدا را داری ...

پس نگو تنهایم ، پس نگو بی یاور ، بی یارم

تو خدا را داری یعنی عشق ، معبود ، سنگ صبور دل من ، دل تو

پس خموش ای غم ها!!!

 ما خدا را داریم ...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

شيرين مامان شادلين
15 اردیبهشت 92 16:18
الهييييييييييييييييييييييييي قربونت برم خاله هيچوقت گريه نكن نازم اميدوارم اين روزها زود بگذره


قربونت برم شیرین جون .عملیات نا موفق بود
☆ یاسمین ☆
16 اردیبهشت 92 16:52
خبلی ناراحت کنندست.یاد خودم و حرکات یاسمین افتادم،دلم گرفتباران جونم گریه که میکنی آدم دلش بدرد میاد
مامانی زود نیست؟


چرا گلم زوده به خاطر همینم دوباره بهش دادم