خاطره های شیرین
اول تولد داداشی علی و داداشی محمد امین
بارانم داداشی ها شما رو خیلی دوست داشتن و دارن که از محبتشونه اما می خواستم بدونی وقتی داداشی ها ایران اند قشنگ با هم بازی میکنید
دوم تولد آبجی نگار
آبجی نگار از اون بچه های ماهیه که از خانم بودن و مؤدب بودنش هر چی بگم کم گفتم لازمه بدونی آبجی نگار هم خیلی دوستت داره عزیزم
سوم تولد بهار جونی
عزیزم بهار جونی یه داداش داره که از شما 20 روز کوچیکتره هوووووووووووووررررراااااااااااااا یکی هست که ازش بزرگتری اسمش هم بهراد کوچولوست
چهارم تولد مهروز کوچولو
می دونی که مهروز جون 2 ماه از شما کوچیکتره پس شما بزرگتری هووووووووووووورررااااااااااااا یکی دیگه هم هست که از شما کوچیکتر باشه
بارانم عمر آدمها با سرعت در حال گذره هر سال میریم تولد عزیزامون همه ی کوچولو ها بزرگ میشن مثل گل یکی یه دونه ی من اما بارانم حواست باشه یه موقع دل عزیزاتو نشکنی ...
البته تو بارانی تو هیچ وقت بد نمی شی تو پاک ترین و قشنگترین فرشته ی آسمون و زمینی عزیز مادر