باران طلاباران طلا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه سن داره

💕 بــــاران طلا, دخترکـــم 💕

ماه بانو...دوستت دارم...💘

  تو رو دیدم و دید من به این زندگی تغیـــیر کرد همین لبخند شیرینت منو با عشق در گیر کرد شــروع تازه ای واســـه منه از نفـــس افتــاده خــــــدا تو رو جای همه نداشته هام بهم داده     چه آرامــش دلچســبی تماشـای تو بهم میده تو ایده آل ترین خوابی که بــیداری من دیــــده نه نمی ذارم که فردا یه لحظه از تو خالی شه تو بدم بشی معنای بدی واسم عوض میشـه     یه لحظه هم اگه دور شی حواسم پی تومیره هوا بــــــدون عطر تو برای من نفــــس گـــیره ببین این عشق دریــــایی دلمو حرف دنیا کرد توثابت کردی که میشه یه دریا تویه دل جاکرد     چه آرامــش دلچســبی تماش...
16 دی 1392

پراکنده ها...

مهمترین خبر این روزها عملی است که معلوم نیست انجام شود یا نه اما آنقدر استرس  دارم که وقتی به یادش می افتم دلم می ریزد.همیشه از این عمل ترسیدم که هیچ وقت  پا جلو نگذاشتم اما میدانم همه چیز پشـــت همین ترس است باید کنارش بزنم تا برسم به آنچه می خواهم...   کارهایی هست که همیشه دوست نداشته ام و انجام نداده ام ،کارهایی هم هست دوست نداشته ام و همیشه انجام داده ام ،خودم خودم را وادار کرده ام به انجامشان ،خیلی کارها... ریز و درشتشان هم مهم نیست مهم این است که خودم را وادار کرده ام...در اعماق وجودم فریاد زده ام نه ،ولی در سطح ،سکوتی و حتی بدتر از آن لبخندی و بعد... ...
14 دی 1392

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

اَللّهُمَ صَلِّ عَلی علی بن مُوسَی الِّرِضاالمَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقیِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِکَ عَلی مَن فَوقَ الاَرضِ وَ مَن تَحتَ الثَّری اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً کَثيرَةً تآمَّةً زاکِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلی اَحَدٍ مِن اَوليائِکَ   ...
12 دی 1392

Merry Christmas 🎅🎅🎅

کریسمس میتونه خیلی چیزا باشه یا میتونه چیز خاصی هم نباشه! برای تو هر اسباب بازی جدیدی میتونه لذت آور باشه و برای من کریسمس یعنی دیدن تو! خدا کنه که گنج ها و لحظات خوب امروز خاطرات طلایی فردای تو را شکل دهند برایت آرزوی خوبی ُ خوشبختی و عشق میکنم عشق کوچولوی من .: باران طلا  تا این لحظه ،  // 2 سال و 4 ماه و 5 روز و 13 ساعت و 4 دقیقه و 47 ثانیه سن دارد :. ...
12 دی 1392

دختر دلبندم 28 ماهه شدی

دخترم درس محبت به من آموخته است جامه ی عشق خودش بر تن من دوخته است بار الها تو نگهدار چنین استادی و نگهدار چراغی که بر افروخته است معجزه‌ بازی چیست؟ که کودکان می‌دوند و نرسیده دامن‌ها را از غبار می‌تکانند  . چیست معجزه‌ بازی؟ که کودکان قایم می‌شوند و پیداشان که می‌کنی بزرگ شده‌اند! . .   . بارانم آهسته تر بزرگ شو فرصت بیشتر دیدنت را به من بده من همین الان هم دلتنگ این روزها هستم... کادوی این ماه مبارک باشه نازگلکم .: باران طلا  تا این لحظه ،  // 2 سال...
6 دی 1392

یلدای 92...

چه سخاوتمند است پاییز که شکوه بلند ترین شبش را عاشقانه پیشکش تولد زمستان کرد زمستانت سفید و سلامت دخترکم یلدایت مبارک عروسکم راستی با همین لباسهای خوشجلت آتلیه هم رفتیم.عکساتو  گرفتم میذارم .: باران طلا  تا این لحظه ،  // 2 سال و 3 ماه و 26 روز و 12ساعت و 43 دقیقه و 41 ثانیه سن دارد :.   ...
1 دی 1392

مهرسا کوچولو+دومین برف پاییزی...

مهرسای عزیزم با آمدنت زندگی را برای خیلی ها شیرین کردی و برای من نیز... خدای خوب من زندگی به سختی اش می ارزد اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی...   و اما عکسهای دومین برف پاییزی و خوشحالی باران طلا که دلش نمی خواست خونه بره واقعا هم دلچسب بود.خدایا شکررررر   قربونت برم که با احتیاط قدم بر می داشتی عمرم   دونه های برف از آسمون فقط برای دیدن چشمات پایین میان ، اما پاشونو که به زمین میزارن فدای مهربونیهات میشن ...       این 2 -3 روزه که مهرسا اومده بود یکسره یا توی وسایلش بودی یا دنبال وسایلش الهی...
23 آذر 1392

واکس ,نه واکسن عزیزم

سلام به شیرین دخترم امروز داشتیم با هم می‌رفتیم باشگاه .دم در اومدم کتونی هاتو پات کنم دیدم داری میگی واکسن بزنم منم که متوجه نشدم شما چی داری می گی گفتم واکسن زدی مامان .دیدم داری اشاره می کنی به واکس وااااااااااااای خیلی خنده دار بود می خواستی کتونی هاتو واکس بزنی بعد تازه به واکس می گفتی واکسن الهی فدات بشم مامانی ♥ قربون شیرین زبونی هات عسلکم ...
14 آذر 1392